راهبرد سوره مبارکه نور در نهادینه سازی فرهنگ حجاب و عفاف در جامعه اسلامی
چکیده مقاله
سوره مبارک «نور» راهبرد بی بدیلی است در راه تثبیت و نهادینه سازی فرهنگ حجاب و عفاف در جامعه اسلامی. این سوره طی دو فصل مجزا مباحث مربوط را در دو قالب ارائه احکام و تبیین فلسفه احکام بیان شده در فصل اول، به صورت هدایتی و ریشه ای ارائه می دهد. فصل اول سوره در شش گام مخاطب را در این مسیر پیش می برد. گام اول: بیان حد زنا و به تبع آن نحوه مشخص کردن اثبات این جرم در جهت پیشگیری از فساد مخل فرهنگ سازی حجاب و عفاف در گام های بعدی، گام دوم: مقابله با سیستم تشکیلاتی اشاعه فحشا و ارائه راهکار در این زمینه، گام سوم: بسیج ثروتمندان جامعه در راه تسهیل ازدواج جوانان، گام چهارم: تعریف حریم خصوصی در جهت پیشگیری از ایجاد زمینه فساد، گام پنجم: اقدام ریشه ای در جهت تعریف صحیح حجاب و عفاف در جامعه اسلامی و گام ششم: آسیب زدایی از فرهنگ حجاب و عفاف با دستور به آحاد جامعه در مورد به ازدواج درآوردن جوانان حتی در صورت فقر. پس از بیان راهکارهای عملیاتی فرهنگ سازی در جامعه، در فصل دوم با بیان فلسفه این احکام در این زمینه بینش ایجاد می کند .با این بیان که احکام الهی و بالاخص احکام حجاب و عفاف بیان شده در این سوره، از سنخ نور خدا هستند و هر کس به آنها عمل نماید و مطیع محض خدا و رسول باشد به نور خواهد رسید. اگر این نوع سبک زندگی در سطح اجتماع به ظهور و بروز برسد در آن صورت است که خدا به وعده اش که استخلاف مؤمنین در عالم است تحقق می بخشد .
پس سوره مبارک نور آمده است تا با تثبیت فرهنگ حجاب و عفاف در جامعه اسلامی راهبردی اجتماعی برای رسیدن به نور و تحقق آرمان برپایی دولت عدل الهی بدهد.
واژگان کلیدی: سوره نور، راهبرد ظهور، حجاب و عفاف
مقدمه
سوال مهمی که ذهن هر مسلمان دغدغه مند را به خود مشغول می سازد این است که در جامعه اسلامی راهکار مؤثر مقابله با مفاسد اخلاقی چیست؟ درمان این درد که بسیاری از خانواده ها را درگیر کرده و در سبک زندگی اسلامی ایشان تغییرات جدی ایجاد کرده است چه می باشد؟ این سوال مهمی است که در برابر آن نباید ساده انگاری کرد. اگر قرار بود این معضل مهم اجتماعی با ایده پردازی های شخصی افراد حل شود تا کنون باید به کلی از بین رفته باشد، ولی متاسفانه آن چه که در خارج از فضای ذهنی ما به وضوح قابل رؤیت است بدتر شدن روز به روز این ناهنجاریها در بدنه بیرونی اجتماع و به تبع آن اثرات و عوارض اجتناب ناپذیر آن در بافت درونی افراد و خانواده هاست.
در صورتی که اگر مبنای فکری مدیریت فرهنگی جامعه و آحادش بر اساس راهبردهای عملیاتی و مؤثر قرآن کریم باشد خواهیم دید که چگونه این معضل به ظاهر حل نشدنی و تومور سرطانی به ظاهر درمان نشدنی از ریشه درمان می گردد.
1400 سال پیش سوره ای بر پیامبر نور و رحمت )ص( نازل شده است که توانسته با یک سیر منسجم هدایتی جامعه اسلامی را از هرزگی و ظلمت جدا کرده و به سوی طهارت و نور رهنمون سازد .
سوره مبارک «نور» یک سند الهی برای تثبیت فرهنگ عفاف و حجاب در اجتماع مسلمین است. اما چرا باید این سند در اختیار عموم مردم قرار گیرد؟ چون اجرای آن مستلزم همدلی و همکاری جمعی مؤمنین است. اگر فکرها و دل ها در مسیر نور قرار نگیرد و هرکس جایگاه خود را در عمل به این سوره
نیابد چگونه مفاهیم بلند این سوره باید در جامعه تحقق پیدا کند؟ بدیهی است که برای عملیاتی کردن آموزه های اجتماعی قرآن هادی، همه باید درگیر شوند؛ سیستم قضایی، انتظامی، تک تک افراد … . این طور نیست که اگر چند نفر سوره نور را بفهمند مشکل جامعه حل شود! بلکه آحاد جامعه اسلامی مسئولیت دارند ولو به اندازه همدلی در این امر مشارکت داشته باشند که اگر دیگران خواستند به راهبردهای قرآن لباس عمل بپوشانند غافلانه در برابر ایشان جبهه گیری ننمایند.
اگر راهبردهای این سوره مبارک در جامعه فرهنگ سازی شده وعملی گردد قطعا گامی بزرگ در جهت رسیدن به نور و ظهور دولت کریمه عدل الهی خواهد بود.
به امید اینکه این نوشتار بتواند فصل جدیدی در ارائه راهکارهای مؤثر در زمینه نهادینه سازی و آسیب زدایی همه جانبه از فرهنگ حجاب و عفاف در جامعه ایجاد نماید، در محضر نورانی سوره مبارک «نور» می نشینیم و دلهای خسته اما عطشناکمان را تقدیمش می کنیم تا خود هدایت ما و جامعه اسلامی ما را به دست گرفته و به سمت نور حقیقی عالم رهنمون سازد. ان شاءالله
بسم الله الرحمن الرحیم طلیعه سوره:
آیه اول سوره طلیعه است برای محتوای هدایتی کل سوره و سوره را به دو بخش اساسی تقسیم می نماید. می فرماید: این سوره ای است که نازلش کردیم و واجب کردیم احکام آن را؛ یعنی بخش اول سوره بیان احکام تربیتی است. و در ادامه می فرماید: و نازل کردیم در آن آیات روشنگر را تا شما که مؤمنین ساکن جامعه اسلامی هستید متذکر به آن شوید. پس بخش دوم سوره هم دادن بینش و روشنگری و بیان فلسفه احکامی است که در بخش اول سوره بیان می گردد. )ر.ک: رضایى اصفهانى ،1387، ج14، ص116(
بخش اول:
این بخش در شش گام جامعه و مردمش را در جهت تثبیت فرهنگ حجاب و عفاف پیش می برد و شامل احکام و آسیب شناسی ها و راهکارهای مورد نیاز در این زمینه است .
گام اول: بیان حد زنا و اتهام زنی به زنا بدون آوردن شاهد
)آیات2–10(
در گام اول به بیان حد زنا و مجازات هرزگی و بی بند و باری می پردازد. این شروع خیلی تامل برانگیز است! شاید اگر ما بخواهیم برای این معضل راهکار بدهیم اول از مسائل تبلیغاتی و نرم آغاز کنیم تا سپس در مراحل بعدی به برخوردهای جدی برسیم؛ اما در عین ناباوری می بینیم که خدا بلافاصله پس از بیان مقدمه در نهایت شدت و غلظت حکم زناکاران و ورود کنندگان به خط قرمزهای خدا را تفویض می نماید؛ و این مساله شاید به این خاطر است که در مقام درمان یک بیماری خطرناک مسری که ممکن است کل جامعه را آلوده کند ابتدا یک اقدام اورژانسی لازم است.
انسانی که دارد می میرد را نمی شود تحت درمان طولانی مدت قرار داد. اگر بی عفتی به جایی رسید که در غالب زنا بروز پیدا کرد نمی شود از کارهای ریشه ای شروع کرد. ابتدا باید ته ماجرا بسته شود و مردم عاقبت بی عفتی را ببینند تا بعد در یک سلسلهاقدامات ریشه ای به کلی معضل حل شود.
نکته دیگر اینکه اجرای حدود الهی در این زمینه علی رغم ظاهر خشن آن ،چون حکیمانه است، جدا از اینکه مایه قبولی توبه گنهکار است، عامل بازدارنده برای بقیه افراد جامعه نیز می باشد.
)ر.ک: طباطبایی ،1374، ج15، ص114(
اما آیا این حد برای مجازات این گناه کافی است؟ خیر، چون در ادامه آیات می فرماید: زناکار فقط باید با مثل خودش یعنی زناکار یا مشرک ازدواج کند و حق ازدواج با انسان پاک را ندارد. چراکه گناهی انجام شده که طبق برخی از روایات، عرش الهی را به لرزه در می آورد )ر.ک: قضاعی،1361،ص235( و پرده ای فروریخته که قابل برگشت نیست و باید چنین فردی در قرنطینه بماند تا مبادا بیماری اش به دیگران سرایت کند.
ببینید ما این گناه را چگونه تصور می کنیم و خدا چطور! گاهی انسان نگران می شود از تساهل و تسامحی که در جامعه در برابر این گناه وجود دارد. معلوم می شود که مساله خیلی مهم است که خدا رتبه اجتماعی چنین کسی را در حد مشرک تنزل داده است.
)ر.ک: حسینى همدانى، 1404، ج11، ص329(
خدا با وجوب حد زنا می خواهد جلوی انجام این گناه را بگیرد ،حالا اگر اثبات این گناه آسان باشد ممکن است عده ای از این قضیه سوء استفاده کنند لذا بلافاصله پس از بیان حد زنا حکم شیوه اثبات آن را نیز که آوردن چهار شاهد است را بیان می نماید تا حکم لوث نشده و نقض غرض نگردد.
نکته مهمی که باید ذیل این آیات مد نظر داشته باشیم این است که خدا با تاکید فرموده که اگر چهار شاهد بر این مدعی نیاورید خودتان باید شلاق بخورید! یعنی کسی حق ندارد بدون سند متقن کسی را به این گناه متهم نماید. آنقدر این مطلب مهم است که فرموده نه یک شاهد یا دو شاهد بلکه چهار شاهد باید گواهی دهند تا حد بر کسی واجب گردد .)صادقى تهرانى ،1388، ج3، ص421( متاسفانه یکی از آیاتی که شاید اصلا به آن عمل نمی شود همین آیه است. امروزه با وجود شبکه های مجازی و تسهیل ارتباطات انسانی به وفور شاهد این هستیم که بعضا فقط با یک عکس یا یک تکه فیلم که براحتی می شود بر خلاف واقع تدوین کرد، افراد متهم می شوند و تا بیایند تکذیبیه بفرستند یا از خود دفاع کنند، تهمت در سطح وسیع پخش می شود و آبروی اشخاص بازیچه هواپرستی عده ای ناآگاه به مبانی دینی اسلام می گردد. گناه تهمت به زنا آنقدر در پیشگاه خدای متعالی بزرگ است که فقط به شلاق کفایت نمی کند و چنین فردی دیگر درمجامع اسلامی شهادتش پذیرفته نیست و از عدالت ساقط است؛ مگر اینکه توبه کند و گناه خودش را اصلاح نماید.
ادامه آیات این سیاق مربوط به این است که اگر مردی نسبت به همسرش چنین ادعایی داشته باشد باید چه کند؟ که حکم لعان را بیان کرده و راهکار دفع غرض های شخصی را نیز بیان می نماید. ولی خاصیت این عمل این است که تا ابد از هم جدا می شوند و دیگر مفهوم پاک «خانواده» نمی تواند با این تهمت ادامه
پیدا کند. )طبرسی ،1375، ج4، ص292(
آیه آخر این دسته از آیات یک جمله شرطیه بدون جواب است که می خواهد بفرماید: مطالبی که گفته شد به خاطر فضل و رحمت خدا بیان شد که اگر نبود، این احکام نجات بخش را نازل نمی کرد؛ و همه اینها مصداق توّّابیت و حکمت خداست. )قرشی بنابی ،
1375، ج7، ص184(
گام دوم: مقابله با اشاعه فحشا از طریق اقدامات تشکیلاتی
)آیات 11-20(
عصبه به معنای یک جریان تشکیلاتی است که می خواهد حکم حد زنا را لوث کند و دادگاه های صالحه را دور بزند و گناه زنا و اتهام زنی به زنا را رواج دهد. این کار گروهی از اتهام زنی به چهره ها و شخصیت ها شروع می شود یعنی کسانی که روی جایگاه آنها در جامعه اسلامی حساب می شود. شایعه ای درست می کنند و بعد آن را در جامعه حقیقی و امروزه نیز در شبکه های مجازی پخش می کنند. این شایعات به صورت هدفمند و حساب شده توسط سرگروه های این تشکیلات بوجود آمده و توسط بقیه به صورت گسترده پخش می گردد .)مکارم شیرازی ،1371، ج14، ص395( البته با روشنگری قرآن این تهدید تبدیل به فرصت شده و اینها پس از شناسایی هر کدام به اندازه گناهی که کرده اند مجازات می شوند.
نکته مهمی که در آیه دوازدهم وجود دارد این است که کلمه «بأنفسهم» نشان می دهد که کسی که مورد افک است از خود مؤمنین است و تهمت به او مثل تهمت به همه مؤمنان است. خدا در یک بیان توبیخی می فرماید: چرا وقتی تهمت را شنیدید گمان خیر نبردید و نگفتید تهمت است؟ این یک قانون الهی است که وظیفه همه مؤمنان را در برابر شنیدن تهمت تبیین می نماید و می فرماید هر زمان که تهمت را شنیدید بلافاصله بگویید: دروغ است؛ نه اینکه بفرماید: بروید تحقیق کنید که آیا درست است یا نه و اگر نبود بگویید تهمت است! خدا در این آیات مؤمنین را از اینکه دنباله رو عصبه ها شوند و حلقه مکمل آنها در اشاعه فحشاگردند نهی می کند.
متاسفانه به همین آیه در سطح اجتماع عمل نمی شود که می بینیم براحتی مؤمنین آبرومند گرفتار این اهداف پلید گشته و چه بسا زندگی عادی خویش را از دست می دهند. خدا هر جا پای آبرو و حیثیت مؤمنین باشد هرگز کوتاه نمی آید. به همین دلیل است که با این قطعیت می فرماید: چون اینها چهار شاهد نیاوردند من که خدا هستم و از اصل قضیه اطلاع دارم باز هم اینها را دروغگو می دانم. این تاکتیک خداست که ابتدا ترسی در دل مؤمنین ایجاد می کند که از این گناه فاصله بگیرند و زشتی آن را درک کنند سپس در مرحله بعد پیرامون درمان ریشه ای آن برنامه ریزی می نماید.
با توجه به آیه نوزدهم به این نتیجه می رسیم که پس از تبیین احکام توسط خدا مردم دو گروه می شوند؛ عده ای پشیمان شده و در صدد اصلاح خویش بر می آیند ،اما برخی دیگر دوست دارند که فاحشه را در بین مؤمنین شیوع دهند لذا به عمل شنیع خود ادامه می دهند و خدا آنها را به عذاب دردناک در دنیا و آخرت تهدید می نماید. و در آخر برای بار سوم تمامی این نصایح و تهدید ها را ناشی از رحمت و فضل خویش بر بندگانش می داند.
گام سوم: (بسیج ثروتمندان در جهت آسیب زدایی از ازدواج جوانان )آیات 21-26
در این آیات خدای متعالی می فرماید که مشارکت در اتهام زنی تبعیت از گام های شیطان است. شیطان برای رسیدن به اهدافش برنامه دارد و گام به گام همه اجتماع را آلوده می کند. این گونه نیست که یک دفعه همه مؤمنین را وسوسه به انجام زنا کند چون می داند که ایشان به راحتی این کار را انجام نمی دهند پس اول کاری می کند که حد زنا مسیر خودش را از دست بدهد؛ سپس نیروهای خودش را در راه اتهام زنی گسیل می دارد؛ و بعد به وسوسه مؤمنین می پردازد که اگر چیزی نبود که نمی گفتند! و آنها را نیز در این جریان با دهان به دهان چرخاندن شایعات همراه می نماید و نتیجه این می شود که قبح گناه به این بزرگی ریخته شده و جامعه ایمانی به جایی می رسد که مؤمنان اگر خودشان هم این کار را انجام ندهند از دیدن عکس آن و شنیدن حرفش ابایی ندارند!
پس از هشدار دادن به این مطلب، راهکاری می دهد که آنهایی که در معرض این گناه قرار دارند با کمک ثروتمندان و افراد صاحب نفوذ و آبرو، با زمینه سازی نسبت به ازدواج به موقع به راه هدایت و صلاح آمده و از آن مسیر خطرناک فاصله بگیرند. اگر به این دو آیه عمل شود طعمه هایی که باند فساد با سوء استفاده از فقر و کمبودهایشان می خواهد به بند بکشد، از چنگال آن اهریمنانرهایی یافته و به دامان پاک جامعه ایمانی باز می گردند .)ر.ک:
قرائتی ،1388، ج2، ص162(
در ادامه با یک بیان انذاری می فرماید که اگر به جای اینکه دست این جوانان را در مسیر تسهیل ازدواجشان بگیرید، به ایشان تهمت بزنید مورد لعنت خدا در دنیا و آخرت قرار خواهید گرفت و در روزی که زبان ها و دست ها و پاها بر علیه صاحبانشان شهادت می دهند به عذابی بزرگ در خواهید افتاد. )ر.ک: اشکوری ،1373، ج2، ص274(
در چنین فضایی به عنوان صحبت پایانی این سیاق، خدای متعالی هدف این رمی کنندگان و تهمت زنندگان را برملا می کند که اینها هدفشان این است که با تهمت زدن به دختران یا پسران پاک آنها را ببرند برای خبیثان و اگر شما مؤمنان به وظایف خود عمل کنید اینها به اهداف پلیدشان نمی رسند. اگر شما تحت تأثیر رمی اینها قرار نگیرید افراد طیب مبرا از تهمت ها و متعلق به پاکان هستند. پس شما باید با عمل کردن به دستورات نجات بخش خدا، جلوی توسعه جامعه خبیثان را بگیرید.
گام چهارم: )آیات 27-29( تعریف حریم خصوصی در جهت پیشگیری از ایجاد زمینه فساد
این سیاق مانند ویروس کش عمل می کند یعنی همیشه هست تا اگر در مسیر پاکی و بندگی خدا ویروسی آمد آن را از بین ببرد.
استیناس به معنای طلب انس است. می فرماید: ای کسانی که ایمان آورده اید داخل خانه های دیگران نشوید مگر اینکه طلب انس کنید و بر اهل آن سلام دهید. یعنی اهل آن خانه از شما در سلامت و امنیت باشند و خیانت به آنها نشود. وارد شدن به حریم خصوصی افراد آداب دارد و اذن دخول می خواهد چون محل ایجاد فساد است و چه بسا که اگر شرایط فراهم نباشد، یک نگاه بی جا بستر فساد را مهیا نماید. اگر آمادگی پذیرش شما را نداشتند برگردید و داخل نشوید چون این برای شما پاکیزه تر است. )طباطبایی ،1390، ج15، ص109( گام پنجم: امر به حجاب )آیات 30-31( این آیات بُعد دیگری از مساله حجاب و عفاف را بیان می کند .
سوره مبارک «نور» این بحث را از تمام ابعاد مورد توجه قرار داده و همه دردها را درمان کرده است. اگر می بینیم که در حال حاضر در جامعه به نتیجه ای نمی رسیم به این دلیل است که عمدتا تک بعدی به قضیه نگاه کرده و عمل می کنیم .مشکل عدم تدبر در قرآن و نداشتن نگاه منسجم به فرامین ناب و راهبردی قرآن است .خدا امر به حجاب را در گام پنجم تحقق فرهنگ حجاب و عفاف در جامعه بیان می کند در صورتی که ما آن را اولین گام قرار می دهیم. اگر با سیر هدایتی این سوره همراه شویم می بینیم کهابتدا خدا چقدر زمینه سازی می کند و چند گام همه را در اینمسیر پیش می برد و بعد امر به حجاب می کند.
اینجا خدا خطاب را از مؤمنین برداشته و به پیامبرش امر می نماید که: بگو به مؤمنین چشم هایشان را پایین بیاندازند و پاکدامن باشند. یعنی می خواهد ولی خودش را متولّیّ انجام این کار کند. خدا پیامبرش را دخیل این امر می کند که در آینده کسی نگوید حجاب من ربطی به حکومت اسلامی ندارد! ولیولیّ جامعه اسلامی اختیارات فراحدّّی دارد یعنی اگر بخواهد تعزیرات هم برای اجرایی کردن این امر الهی می تواند قرار دهد.
جالب اینجاست که فرمان حجاب را از چشم چرانی آقایان آغاز می کند .چراکه افراد بسیاری هستند که در تذکر حجاب خیلی دغذغه مند عمل می کنند اما در برابر مردان چشم چران هیچ عکس العملی انجام نمی دهند. همین گناه به ظاهر کوچک ولی در واقع بزرگ است که دل را آلوده کرده و در مسیر پاکی مانع ایجاد می کند.
تقدم امر به کنترل نگاه بر پاکدامنی این را می رساند که هر کس می خواهد پاکدامن بماند باید نگاهش را از گناه نگه دارد. امروزه دایره این امر بسیار گسترده تر از فضای حقیقی است و تمامی فضای مجازی را نیز شامل می گردد. چشم آلوده، فرج را آلوده می کند و کسی که فرجش آلوده شد به فرموده قرآن، یکی از صفات هشت گانه مصلین را از دست می دهد و هر کس که مصلی نباشد راهی به بهشت ندارد. [1]
اما در مورد زنان علاوه بر دستور به کنترل نگاه و پاکدامنی که عینا تکرار شده است، امر به حجاب نیز آمده است. آسیب هایی که از بی حجابی خانم ها شامل حال مردان می شود، دامن خود زن را نیز می گیرد. حجاب فقط پوشاندن بدن نیست بلکه باید تفاوت های جنسیتی پوشانده شود تا به تعامل سالم در اجتماع ضربه وارد نشود. برای اینکه در جامعه همه به عنوان یک انسان با هم در ارتباط باشند نه به لحاظ تفاوت های جنسیتی، حجاب لازم است. به همین دلیل در ادامه آیه حکم استثنائات حجاب خاطرنشان می گردد. )ر.ک: ثقفی تهرانی ،1398ق، ج4، ص25(
گام ششم: (حضور فعال همه مؤمنین در به ازدواج درآوردن جوانان )آیات 32-33
خدا به صورت جدی خطاب به تمامی مؤمنین می فرماید: جوانانتان را به ازدواج در آورید؛ و این فقط واسطه گری نیست بلکه حضور فعال در این عرصه است. جالب اینجاست که قبل از اینکه این اشکال به ذهن متبادر شود که اینها تمکن مالی برای ازدواج ندارند؛ خدای وسعت دهنده دانا می فرماید: اگر فقیر باشندخدا از فضل خود ایشان را بی نیاز می گرداند. )کاشانی ،1336، ج6، ص279( متاسفانه این آیه از آیاتی است که نه تنها مبنای فکری و عملی افراد نیست بلکه حتی برعکس آن نیز عمل می شود! عموما دیده می شود که این تفکر که جوان ابتدا باید پول داشته باشد و سپس به فکر ازدواج بیفتد جزء اصول اعتقادی مردم گشته است .
شما قضاوت کنید ،جوانی که از پانزده سالگی به بلوغ جنسی رسیده است و در 17 تا 20 سالگی در اوج شهوت بوده و 25 ساله که می شود، ده سال از دوران غلیان شهوتش که باید از راه حلال ارضا می شده گذشته و هنوز می گویند: آمادگی برای ازدواج ندارد! باید چه کند؟ چه کسی مسئول به گناه افتادن جوانان است؟ خود جوانان یا کسانی که به دلیل تفکرات غیر دینی خود ،به این آیه نجات بخش عمل نمی کنند؟ بدیهی است که هر کس خلاف دستورات حکیمانه خدا زندگی کند در دنیا و آخرت خسران زده است. این دردی است که این آیات در صدد درمان آن است و هر کس قانون خدا را نپذیرد خودش دچار آسیب شده و به سعادت نمی رسد.
بخش دوم: روشنگری و بیان فلسفه احکام حجاب و عفاف
بعد از آیه شریفه 34 که طلیعه بخش دوم سوره است، سیاق نور می آید. این آیات بیانگر عقبه و فلسفه فرایند تثبیت فرهنگ حجاب و عفاف )که در شش گام در بخش قبل گذشت( می باشد.
البته دلیل بیان این فلسفه نیز باید مورد توجه قرار گیرد؛ در ادامه سوره می بینیم که مؤمنان مدعی ایمان و اطاعت در جامعه ایمانی، نسبت به همراهی کردن با رسول خدا )ص( و حاکمیت اسلامی برای تثبیت فرهنگ عفاف و حجاب میدان را خالی کرده اند؛ در صورتی که این امر فقط با عزم جمعی همه مؤمنین میسور خواهد بود. تثبیت فرهنگ حجاب و عفاف مصداق بارز «امرٍ جامع»ی است که در سیاق پایانی سوره، پیامبر خدا )ص( همه را به سوی آن دعوت می کند و آحاد جامعه اسلامی باید در انجام آن سهیم باشند.
دلیل عدم همراهی همه مؤمنان در امر جامع:
مشکل اینجاست که وقتی انسان تصمیم می گیرد که پای امر جامع بایستد، گاهی با منافع شخصی اش منافات پیدا می کند و ممکن است در برخی موارد به هر دلیلی در ظاهر ضرر کند. البته نه به ظلم بلکه به حق؛ اما حق همیشه شیرین نیست! برخی تا جایی پای احکام و حدود الهی می ایستند که پای خانواده خودشان در میان نباشد. آن وقت است که با اینکه ادعای ایمان و اطاعت دارند کم می آورند و میدان را خالی می کنند و جامعهمواجه می شود با بار سنگینی که بر دوشش است اما کسی نیستکه آن را به مقصد برساند. اینجاست که ولی امر خدا )ص( تنها مانده و امر الهی به انجام نمی رسد.
به همین دلیل لازم است که با یک بیان انگیزشی فلسفه احکام حجاب و عفاف بیان شده و در این زمینه روشنگری صورت پذیرد تا مردم در اجرای فرامین الهی عقب نمانند و خود را از رسیدن به افق مطلوب امر جامع الهی محروم ننمایند.
(سیاق نور: آیات) 35-46( تعریف نور: )آیه 35
ابتدا می فرماید: خدا نور آسمانها و زمین است. بعد مثلی برای نور خدا می زند که مشخص کند نور خدا یک نور ویژه و خاص است که در نهایت شدت نور[2] و زیبایی[3] است. نور خدا محافظت شده است[4] و از هر چیزی به دست نمی آید؛[5] و هر که را بخواهد به نور خودش هدایت می کند. این آیه زیبا، عطشی در دل مخاطب ایجاد می کند که به دنبال کسب این نور برود، اما این نور کجاست؟ آدرس نور:(آیات 36-38)
این نور در خانه هایی است که به اذن خدا رفعت پیدا کرده و در آن یاد خدا می شود و برای او در صبح و شام تسبیح می کنند .
چه کسانی این کار را انجام می دهند؟ کسانی که امور دنیا و معاش ایشان را از یاد خدا و اقامه نماز و دادن زکات غافل نمی سازد و به یاد قیامت هستند و از حساب و کتابش هراسانند. اما در مقابل خدای متعالی ایشان را به فضل خویش، بدون حساب به بهترینِ اعمالشان جزا می دهد. از ظاهر آیات بر می آید که این افراد انسانهای کاملی هستند که خانه هایشان منبع نور خداست .
روایاتی که در ذیل این آیات آمده نیز مؤید این مطلب است که تنها جایی که می شود نور خدا را یافت در خانه اولیاء الهی) علیهم السلام( است، چون ایشان اولین کسانی بودند که به انجام فرامین الهی گردن نهادند و به نور خدا رسیدند و بالتبع هر کس که دنباله رو ایشان باشد حتما به این نور خواهد رسید. )سلطان علی شاه ،
1372، ج10، ص354(
اما در مقابل این مردان نورانی خدا، کافرانی هستند که اعمالشان مانند سرابی است که تشنه آن را آب می پندارد؛ اما وقتی به آن می رسد هیچ چیز نمی یابد و آن وقت است که در جایی که می خواهد سود اعمالش را ببیند خدا را حاضر می بیند که به حسابشمی رسد. عمل چنین شخصی مانند این است که تاریکی روی تاریکی دیگر قرار گرفته باشد دقیقا برعکس نور خدا که نوری بر روی نور دیگر است. هر گناهی روی گناه دیگر باعث شده که هیچ نوری برای این شخص باقی نمانده و در ظلمات محض گرفتار گردد .پس هر کس که خدا برایش نوری قرار نداده، هیچ نوری ندارد چون تنها نور عالم خداست و هیچ نور دیگری نمی تواند در عرض آن تعریف شود. بنابراین راه رسیدن به نور نیز تنها در انجام فرامین خداست نه چیز دیگر .)ر.ک: شاه عبدالعظیمی ،1363، ج9، ص258(
راهکار رسیدن به نور خدا: )آیات 47-57( در این آیات با مؤمنین مدعی ایمانی طرف هستیم که به خاطر منافع شخصی حاضر به اطاعت از رسول خدا نیستند؛ لذا خدا به شدت با این جریان نفاق در جامعه ایمانی مقابله کرده و تنها راهکار رسیدن به نور الهی را اطاعت محض از خدا و رسول خود معرفی می نماید. ماحصل آیات این بخش که متاسفانه مجال بررسی تک تک آنها نیست این است که افق مطلوب قرآن داشتن سبک زندگی بر اساس اطاعت مخلصانه از ولی امر خداست که اگر در جامعه پیاده شود، وعده خدا در حق کسانی که ایمان آوردند و بر پایه ایمان حقیقی شان عمل صالح انجام دادند تحقق پیدا خواهد کرد که همان استخلاف و جانشینی در زمین توسط بندگان صالح خداست .
جمع بندی و نتیجه گیری:
«سوره مبارک نور» راهبرد رسیدن به نور خدا و ظهور ولیّ خدا و جانشینی بندگان صالح خدا در زمین است که تنها با اطاعت محض از فرامین الهی که توسط ولیّ امر او به جامعه اسلامی ابلاغ شده است حاصل می گردد. منتهی باید توجه داشت که این راهبرد در چه بافتی دارد مطرح می شود؟ بخش اول سوره نور بیان راهکارهای تثبیت فرهنگ حجاب و عفاف است که مصداق مهمی از امر جامعی است که مؤمنین در جامعه اسلامی توسط رسول خدا)ص( به آن دعوت شده اند. اجابت دعوت رسول)ص( و اطاعت از او که همان اطاعت از خداست، راه رسیدن به نور و جدا شدن از تاریکی هاست. پس تبعیت از فرهنگ حجاب و عفاف یکی از مهمترین راه های رسیدن به نور و به تبع آن رسیدن به وعده تخلف ناپذیر الهی یعنی استخلاف مؤمنین در زمین است. بدیهی است که هر کس بنا به تعارضات منافع شخصی اش با این قانون الهی که راه رسیدن به سعادت فردی و اجتماعی است از آن تخلفنماید، خواسته یا ناخواسته از جرگه مؤمنین حقیقی خارج شده وبا جریان نفاق همراه می گردد؛ و این شایسته یک مؤمن منتظر ظهور نیست.
تشکر و قدردانی:
با تشکر از زحمات خالصانه سرکار خانم دکتر مریم اسماعیلی که به عنوان استاد راهنما، نقش مؤثری در تدوین و ارائه این اثر قرآنی داشتند.
مراجع:
]1[ رضایى اصفهانى، محمدعلى) ،1387( تفسیر قرآن مهر، نشر پژوهشهاى تفسیر و علوم قرآن، قم
]2[ طباطبایى، محمدحسین، مترجم: موسوى، محمد باقر ،
)1374( ترجمه تفسیر المیزان، ناشر جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، دفتر انتشارات اسلامى، قم
]3[ قضاعی، محمد بن سلامة، )1361( شرح فارسى شهاب الأخبار) کلمات قصار پیامبر خاتم ص(، ناشر مزکز انتشارات علمی و فرهنگی، تهران
]4[ حسینى همدانى، محمد) ،1404 ه. ق( انوار درخشان در تفسیر قرآن ،نشر لطفى، تهران
]5[ صادقى تهرانى، محمد، )1388( ترجمان فرقان، ناشر:
شکرانه، قم
]6[ طبرسى، فضل بن حسن، مترجم: عبدالحمیدى، على ،
)1375( ترجمه تفسیر جوامع الجامع، ناشر: آستان قدس رضوى، بنیاد پژوهشهاى اسلامى، مشهد مقدس
]7[ قرشى بنابى، علىاکبر، )1375( تفسیر احسن الحدیث، ناشر بنیاد بعثت، تهران
]8[ مکارم شیرازى، ناصر، )1371( تفسیر نمونه، ناشر دار الکتب الإسلامیة، تهران
]9[ قرائتى، محسن، )1388( تفسیر نور، ناشر مرکز فرهنگى درسهایى از قرآن، تهران
]10[ اشکورى، محمد بن على، )1373( تفسیر شریف لاهیجى، ناشر دفتر نشر داد، تهران
]11[ طباطبایى، محمدحسین) ،1390ه.ق( المیزان فی تفسیر القرآن، ناشر مؤسسة الأعلمی للمطبوعات، لبنان- بیروت
]12[ ثقفى تهرانى، محمد، )1398 ه. ق( روان جاوید در تفسیر قرآن مجید، ناشر برهان، تهران
]15[ شاهعبدالعظیمى، حسین، )1363( تفسیر اثنى عشرى، ناشر میقات، تهران
]13[ کاشانى، فتحالله بن شکرالله، )1336( منهج الصادقین فی إلزام المخالفین، ناشر کتابفروشى اسلامیه، تهران
]14[ سلطان علىشاه، سلطان محمد بن حیدر، مترجم: رضا
خانى، محمد، )1372( متن و ترجمه فارسى تفسیر شریف بیان السعادة فى مقامات العبادة، ناشر سر الاسرار، تهران
[1] ر.ک: سوره مبارک معارج، آیات 22-35
[2] «نورٌ علی نور»
[3] «کوکبٌ درّی»
[4] «الزجاجه»
[5] «یوقد من شجره مبارکه زیتونه لا شرقیه و لا غربیه»
دیدگاهتان را بنویسید