فرزندپروری درپرتو تدبر در سوره مبارک لقمان
صلوات خاصه حضرت زهرا سلام الله علیها
اللّهُمَّ صَلِّ عَلََى الصِّدّیقَةِ فاطمَِةَ الزَّکِیَّةِ حبَیبَةِ حَبیبِکَ وَنَبِیِّکَ وَاُمِّ اَحِبّآئِکَ وَاَصْفِیآئکَِ الَّتِىِ انْتَجَبْتََها وَفَضَّلْتََها وَاخْتَرْتََها عََلى نسِآءِ العْالمَینَ اللّهُمَّ کنُِ الطاّلِبَ لََها مِمنَّمِمَّنْ ظَلمَََها وَاسْتَخفَوَاسْتَخَفَّ بِحقَِّّها وَکُنِ الثاّئِرَ اَللّهُماَللّهُمَّ بِدَمبِدَمِ اَوْلادِهِا اللّهُمَّ وَکََما جعََلْتََها اُمَّ اَئمَِّةِ الْهُُدى وَحَلیلَةَ صاحِبِ اللِّوآءِ وَالْکَریمَةَ عِنْدَ المَْلاَءِ الاعْْلى فَصَلِّ عَلَیْْها وَعََلى اُمِّّها صَلوةً تُکْرِمُ بِِها وَجْهَ اََبیها مُحَمدٍَّ صَلَّّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ وَتُقِرُّ بِِها اَعْیُنَ ذُرِّیَّتِِها وَاَبْلِغْهمُبْلِغْهُمْ عَنّّى فى هذِهِ السّاعَِةِ اَفْضَلَ التَّحِیَّةِ وَالسَّلامِ.
اهمیت توجه به تربیت فرزند:
تربیت فرزند از بنیادی ترین مسائل تربیتی شمرده می شود، و سنگ زیرین تربیت های بعدی است، به همین جهت در دین مقدّّس اسلام، سخنان معصومین، مخصوصاً امیرمؤمنان سخت بر این امر تکیه و تأکید شده
است.
پیامبر اکرم)ص( می فرمایند: «اکرموا اولادکم و احسنوا آدابهم؛[1] فرزندان خود را گرامی دارید، و آنها را نیکو تربیت کنید.»
و در جای دیگر فرموده اند: «رشته عمل ،بعد از مرگ بریده می شود مگر به سه وسیله: خیراتی که مستمر باشد، علمی که همواره منفعت برساند، فرزند صالحی که برای والدین دعای خیر کند.»
امام علی)ع( فرمودند: «حقّ الولد علی الوالدان یحسّّن اسمه و یحسّّن ادبه و یعلّّمه القرآن2 حق فرزند بر پدر این است که اسم نیکو برای او انتخاب کند، و نیکو تربیتش نماید، و قرآن را به او بیاموزد.» و حضرت امام سجّّاد )ع( نیز در مقام تربیت فرزند و مسئولیّّت سنگین الهی آن از پیشگاه خدا استعانت می جوید و عرضه می دارد: «و اعنی علی تربیتهم و تأدیبهم و برّّهم؛3 )بارالها!( مرا در تربیت و تأدیب و نیکی فرزندانم یاری نما» معلوم می شود مسئله به حدّّی سنگین است که حضرت سجاد)ع( که امام معصوم است با آن عظمتش طلب استمداد از خداوند می نماید.
درباره لقمان حکیم:
برخی گفته اند حضرت لقمان پیامبر بوده اند اما بیشتر روایات موجود، نبوت وى را نفى کرده و او را عبد صالح خدا معرفى نموده اند.
صاحب مجمع البیان مى گوید: نافع از ابن عمر روایت کرده که گفت: از رسول خدا شنیدم مى فرمود: به حق مى گویم که لقمان پیغمبر نبود، ولکن بنده اى بود که بسیار فکر مى کرد و یقین خوبى داشت، خدایش را دوست مى داشت و خدا نیز دوستدار او بود و به دادن حکمت بر او منت نهاد.
تدبر در سوره مبارک لقمان )آیات 12 تا 19(
به تمنای دریافت حکمتی که خدا به لقمان حکیم ارزانی داشت پای کلاس درس فرزند پروری ایشان مینشینیم و خالصانه مشق بندگی می کنیم:
وَلَقَدْ آتَیْنََا لُقْمَانَ الْحِکْمَةَ أَنِ اشْکُرْ لِلَّهِ وَمََن یشَْکُرْ فَإِنَّمََا یَشکُْرُ لِنَفْسِهِ وَمََن کَفَرَ فَإِنَّ اللَّهَ غنَِیٌّ حَمِیدٌ) 12(
و قطعا به لقمان حکمت دادیم که: خدا را شکر کن و هر که شکر کند، پس تنها به سود خود شکر کرده، و هر کس کفران کند ،پس قطعا خدا بینیاز ستوده است.
! اولین درسی که از این آیات می گیریم این است که والدین باید به دنبال حکمت باشند تا بتوانند بهترین و تاثیرگزارترین سبک تربیتی را در مورد فرزندانشان عملی نمایند.[2] در سوره بقره آیه 44 خدا در توبیخ مدعیان
دروغین ایمان فرموده است: « أَتَأْمُرُونَ النَّاسَ بِالْبِرِّ وَتَنسَوْنَ أَنفُسَکُمْ وَأَنتُمْ تَتْلُونَ الْکِتَابَ أَفَلاَ تَعْقِلُونَ ؟» شرط تعقل و عاقل بودن در پیشگاه خدا این است که انسان ابتدا خود به دنبال عمل کردن باشد و سپس به دیگران امر نماید که به دنبال خوبی بروند .منتهی نکته در خور دقت این است که در اسلام برنامه تربیت فرزند از دوران قبل از ازدواج شروع می شود، به یاد داشته باشیم فرزندان ما آنگونه که ما دوست داریم، نمیشوند؛ بلکه آنگونه میشوند که هستیم!
sحکمتی که خدا به لقمان داد چه بود؟ شکر
sچرا؟ مگر شکر چه اهمیتی دارد؟ در فرهنگ قرآن شکر یکی از مفاهیم مقابل شرک است .
sشکر به چه معناست؟ روح شکر یعنی باور به اینکه نعماتی که ما در اختیار داریم از وجود خودمان و دیگر چیزها از جانب الله تدارک شده است. این باور انسان را در مقام بندگی اش ثابت قدم می نماید. معمولا غفلت ها و گناه های ما از اینجا نشات می گیرد که فراموش می کنیم تمامی نعمت ها از طرف خداست .خدا می فرماید: لقمان! شکر خدا را به جای آور که هر کس به زبان و عمل شکر کند به نفع خودش کار کرده است .
چون شکر باعث می شود آن نعمتی که خدا به او داده در مسیر حقیقی خودش قرار گرفته و هدر نمی رود.
sشکر عملی چیست؟ نعمتی را که خدا به ما داده در راه غیر او و برای جلب نظر کسی غیر از او مصرف نکنیم .
اما اگر نعمتی را که خدا به ما داده در راهی غیر از آنچه فرموده مصرف کنیم هدر رفته و هیچ نتیجه حقیقیعاید انسان نمی سازد. خدا به ما چشم داده برای دیدن آیاتش، برای عبرت گرفتن و هدایت یافتن! اما اگر منهمین چشم را در راه گناه استفاده کنم در واقع چشمی را که خدا داده بود برای ارتقاء و تکامل معنوی من ،هدرش دادم! بقیه نعمت ها هم همین طور؛ گوش، زبان، دست و پا، قلب و تمام نعمت های پیرامونی ما همه برای بندگی خدا به ما داده شده است .
ابر و باد و مه و خورشید و فلک در کارند تا تو نانی به کف آری و به غفلت نخوری!
با این حال اگر من از اینها در راه گناه استفاده کنم هدر رفته است؛ به خاطر همین اگر شکر کنم به نفع خودم از آنها بهره مند شده و سود برده ام. اما اگر کسی اهل شکر نشد، خدا از شکر گذاری بندگانش بی نیاز و ستوده است.
R اگر در شکر تعبیر به مضارع کرده ، که دلالت بر استمرار دارد، و در کفر تعبیر به ماضى کرده ، که تنها یک بار را مى رساند، براى این است که شکر وقتى نافع است که استمرار داشته باشد، ولى کفر با یک بار هم ضررش خواهد رسید.[3]
! استمرار در شکر یعنی اینکه حال انسان در هر لحظه و هر شرایط حال شکر باشد و این همان مقام رضا و نفس مطمئنه است که جز با تسلیم محض حاصل نمی شود .شکر شرط بندگی خداست و بدون آن، بندگی در حد یک شعار زبانی باقی خواهد ماند .شخصی که در تمامی ابتلائات الهی شاکر نعمت های خدا بوده و به این مرحله از ایمان رسیده باشد دارای آرامش پایدار و اطمینان نفس قلبی است و می تواند به دور از استرس ها و اضطراب های زایل کننده عقل، در همه شرایط درست فکر کرده و درست عمل نماید. یکی از نعمت های ابتلایی انسان فرزندان هستند که تربیت صحیح ایشان جز با شکر اتفاق نخواهد افتاد.
حالا لقمان می خواهد حکمتی که خدا به او داده که همان شکر است به پسرش بیاموزد. این نصایحی که لقمان به پسرش می گوید شرح و تفسیر حکمت لقمان است. یعنی اگر شکر را که روح حکمت لقمان است بخواهیم معنایش را بدانیم باید ببینیم به پسرش چه گفته است؟
وَإِذْ قَالَ لُقمَْانُ لِابْنِهِ وهَُوَ یَعِظهُُ یََا بُنَيَّ لََا تُشْركِْ بِاللَّهبِاللَّهِ إِنَّ الشِّرْكَ لَظُلْمٌ عَظِیمٌ) 13(
و به یاد آور هنگامی را که لقمان به پسرش گفت در حالیکه او را موعظه می کرد: ای پسرکم! برای خدا شریک قائل نشو! قطعا شرک ظلمی بزرگ است.
محور اصلی فرزندپروری حکیمانه لقمان ،توحید است که در واقع درمان همه دردهای ماست. هرچه کتکخورده ایم تا حالا و در آینده خواهیم خورد، از شرک می خوریم .انسان بیچاره گی و افسردگی نمی کشد جزبه خاطر شرک، و به عشق و لذت و آرامش الهی نمی رسد جز به خاطر توحید. لذا در اولین جمله حضرتلقمان به فرزندش می گوید پسرم به خدا شرک نورز که اولین نفر به خودت ظلم می کنی!
« ومََاَ ظَلَمْنَاهُمظَلَمْنَاهُمْ وَلَـکِِن کَانوُاْ أَنفُسَهُمْ یَظلْمُِونَ » )نحل/118( هر کس به خدا شرک بورزد به خودش ظلم کرده چون خودش را بی بهره نموده است.
در سوره مبارک یس این تقابل مفهوم شکر و شرک را می بینیم[4] که در چند جای دیگر قرآن نیز آمده است.
در این آیات می بینیم که لقمان در تعلیم مفهوم شکر به فرزندش می گوید شرک نورز! و این یعنی راز رسیدن به توحید ناب، شکر کردن خالصانه و همیشگی خداست. دلیل شکر نکردن انسانها، نارضایتی های قلبی است که نسبت به خدا در دل دارند و راضی نبودن از ربوبیت بی نقص و مهربانانه خدا، عین کفر و شرک است ،چون تبعیت از وسوسه های شیطانی است که نمی خواهد حال شکر در وجود انسان شکل بگیرد.
! لحن کلمه «یا بنیّ» بسیار مشفقانه و مهربانانه است و سیره بزرگان در نحوه تعامل با فرزندان را می رساند.
در حدیث کساء در سیره خانم فاطمه زهرا سلام الله علیها می بینیم که حضرت جواب سلام فرزندان خویش را این گونه می دهند که: «و علیک السلام یا ولدی و یا قره عیني و ثمره فوادی» سلام بر تو ای فرزندم و ای نور چشمم و ای میوه قلبم!
این نوع برخورد، نهایت احترام به شخصیت بچه بوده و می تواند بنیان های اصول تربیتی در آموزش ادب را پایه گذاری نماید.
وَوَصیَّْنََا الْإنِسَانَ بِوَالِدیَْهِ حَمَلتَْهُ أُمُّهُ وَهْنًًا عَلََى وهَْنٍ وَفِصاَلُهُ فِِي عَامَیْنِ أَنِ اشْکُرْ لِِي وَلوَِالِدَیْکَ إِليََّ المَْصِیرالْمَصِیرُ )14(
و ما به انسان در حق پدر و مادرش سفارش کردیم؛ مادرش او را با ضعف روزافزون حمل کرد، و دوران شیرخوارگى او در دو سال است. ] سفارش کردیم[ که شکرگزار من و پدر و مادرت باش که سرانجامِ ] همه[ به سوى من است.
R در این جمله پاره اى از مشقات و اذیت ها که مادر در حمل فرزند، و تربیت او تحمل مى کند، ذکر شدهتا شنونده را به شکر پدر و مادر و بخصوص مادر وا بدارد. و جمله: ان اشکر لى و لوالدیک الى المصیر،تفسیر وصینا… است، و معنایش این است که وصیت ما همانا امر به شکر پدر و مادر بود، همچنان که امر بهشکر خدا نیز کردیم، و جمله الى المصیر، انذار و تاکید امر به شکر است.[5]
وَإِِن جاَهَدَاكجَاهَدَاكَ عََلى أَنَ تُشرْكَِ بِيِ مَاَ لَیسْلَیْسَ لکََ بِهِ عِلمْعِلْمٌ فلَََا تُطِعهْمَُاَ وصََاحبِْهمَُاَ فِيِ الدُّنْیََا معَْرُوفًاً وَاتَّب عِعْ سبَِیلسَبِیلَ مَنْ أَنَابَ إِليََّ ثُمَّ إِلَيَّ مَرْجعُِکمُْ فَأُنَبِّئُکُُم بمََِا کُنتُمْ تَعْمَلُونَ) 15(
و اگر آن دو سعى کنند که تو چیزى را که به آن علم ندارى شریک من قرار دهى، اطاعتشان مکن، و در دنیا با آنها به نیکى معاشرت کن و راه کسى را پیروى کن که به من روى مىآورد؛ و ]سرانجام[، بازگشت شما به سوى من است، پس شما را بدانچه مىکردید آگاه مىسازم.
یََا بُنيََّ إِنَّهَاَ إِنِ تکَتَکُ مِثْقَالَ حبَةٍَّ منِّْ خَرْدلٍَ فَتَکُنُ فِِي صَخرْةٍَ أَوْ فِيِ السمَّاَوَاتالسَّمَاوَاتِ أَوْ فِِي الْأرَْضِ یَأْتِ بِهََا اللَّهُ إنِإِنَّ اللَّهَ لَطِیفٌ خَبِیرٌ) 16(
اى پسرک من! اگر ] عمل تو[ هموزن دانهى خردلى در درون صخرهاى یا در آسمانها یا در زمین باشد، خدا آنرا مىآورد؛ همانا خدا بس دقیق و آگاه است.
! این آیه از نظر مفهومی اشاره به قانون عمل و عکس العمل دارد که فوق العاده می تواند در نگاه تربیتی ما تاثیرگزار باشد. اگر ما حواسمان باشد که هر کاری می کنیم بازگشتی دارد و هیچ عملی حتی کوچک در پیشگاه خدا گم نمی شود، بیشتر حال مراقبه پیدا خواهیم کرد. وقتی من مطمئن باشم هر برخوردی با فرزندم داشته باشم به خودم بازگشت می کند، یا اتفاقاتی که الان برایم می افتد چه بسا بازگشت عملی است که در کودکی در برابر والدینم داشته ام، هم بسیاری از دغدغه ها و سوالات ذهنی را پاک می نماید و هم حس تلاش برای عمل بهتر را در وجودمان فراهم می سازد.
یََا بُنَيَّ أَقِمِ الصَّلَاةَ وَأْمُروَأْمُرْ بِالمَْعرُْوفِ وَانْهَ عَنِ المُْنکَرِ وَاصْبِروَاصْبِرْ عَلََى مََا أَصَابَکَ إِنَّ ذَلِکذَلِکَ منِْ عَزْمِ الْأُموُرِ )17(
اى پسرک من! نماز برپا دار و به معروف وادار و از منکر بازدار، و بر آسیبى که ] در این راه[ به تو رسد صبر کن. بىتردید این ] صبورى[ از کارهاى استوار است.
R کلمه ))عزم )) به طورى که راغب گفته عبارت است از تصمیم قلبى بر گذراندن و فیصله دادن به کارى
، و اگر صبر را که همان حبس نفس از انجام امرى است ، از عزم دانسته ، از این جهت است که عقد قلبى مادام که سست نشده ، و این گره دل باز نگشته ، انسان بر آن امرى که بر انجامش تصمیم گرفته ، و در دلگره زده است ، پا بر جا و بر تصمیم خود باقى است ، پس کسى که بر امرى صبر مى کند، حتما در عقد قلبىاش و محافظت بر آن جدیت دارد، و نمى خواهد که از آن صرفنظر کند، و این خود از قدرت و شهامتنفس است.[6]
- می گوید: ای پسرک من! نماز به پادار. یعنی این امر به نماز اولا در دوران کودکی است نه بزرگی و بلوغ و ثانیا با لحن دلسوزانه و به صورت جمله امری است که آکنده از القای معرفت است نه صرفا یک جمله آمرانه و توبیخی! دستور به اقامه نماز به طور حقیقی کاملا با دستور به نماز خواندن متفاوت است. اقامه نماز یک سیره رفتاری عاشقانه و سراسر درس بندگی است که خدا در سوره مبارک معارج هشت وصف برای رسیدن به آن بیان نموده است. ثالثا پس از آن، سوال از خواندن یا نخواندن نماز نیست که آیا انجام دادی یا نه؟ یعنی وظیفه والدین تنها امر مشفقانه معرفت افزاست نه بازپرسی از چگونگی انجام اعمال توسط فرزند! چراکه در آن صورت عمل بچه هیچ ارزشی نخواهد داشت. باید توجه داشته باشیم که این دستورات پس از نهی از شریک قرار دادن برای خدا آمده است. یعنی تمامی اعمال فقط برای خدا. بچه ای که بخاطر ترس از پدر و مادر نه به خاطر خدا، صرفا ظاهر نماز را می خواند نه تنها هرگز به حقیقت نماز که بندگی خداست نمی رسد بلکه با این عمل، مرتکب شرک به خدا شده است، پس نه تنها سودی از این عمل نخواهد برد که چه بسا دچار خسران ابدی گردد .
اقامه نماز چه فرقی با خواندن نماز دارد؟
باز هم پای درس قرآن می نشینیم. خدا در دو جای قرآن مفهوم حقیقی نماز را توضیح داده است. یکی سوره معارج و دیگری سوره ماعون
إِنَّ الْإِنسَانَ خُلقَِ هَلُوعًًا) 20( إِذََا مَسَّهُ الشَّرُّ جزَُوعًًا) 21(
وَإذََِا مَسَّهُ الْخَیرْالْخَیْرُ مَنوُعًًا) 22( إِلََّّا الْمُصَلِّینَ) 23(
مصلین چه کساني هستند؟
- دوام بر نماز: الذَِّینَ همُْ عَلَىَ صَلَاتِهِمْ دَائِموُنَ) 24(
- انفاق: وَالَّذِینَ فِِي أَموَْالِهِمْ حَقٌّ مَّعْلُوممَّعْلُومٌ) 25( للِّسَّائلِِ وَالمَحْروُمِ) 26(
- تصدیق روز جزا: وَالذَِّینَ یُصَدِّقوُنَ بیَِوْمِ الدیِّنِ) 27(
- ترس و ایمن ندانستن خود از عذاب: وَالَّذِینَ هُُم مِّنْ عذََابِ رَبِّهِِم مشُّْفِقُونَ) 28( إِ ننَّ عَذَابَ رَبِّهِمْ غَیْرُ مَأْمُونٍ) 29(
- پاکدامني: وَالَّذِینَ هُمْ لِفُروُجِهِمْ حَافِظُونَ) 30( إِلََّّا عَلََى أَزْوَاجِهِمْ أَوْ مَاَ مَلَکَتْ أَیمَْانهُُمْ فَإِنَّهُمْ غَیْرُ مَلُومِینَ) 31( فَمَنِ ابْتغَََى وَرََاء ذَلِکَ فأَُوْلَئِکفَأُوْلَئِکَ هُمُ العَْادُونَ )32(
- ادای امانت و وفای به عهد: وَالذَِّینَ هُمْ لِأمََانَاتِهِمْ وَعَهْدهِِمْ رَاعُونَ )33(
- قیام به شهادات: وَالذَِّینَ هُمُ بِشَهَادَاتِهِمْ قاَئِموُنَ) 34(
- محافظت بر نماز: وَالذَِّینَ همُْ عَلََى صَلَاتِهِمْ یحَُافِظُونَ) 35( عاقبت مصلین: أُوْلَئِکَ فِِي جَنَّاتٍ مُّکْرَموُنَ) 36(
- احتمالا یکی از مصادیق صبر در این آیه، صبری است که فرزند باید در قبال حرف مردم داشته باشد .
یعنی تو همان کاری را بکن که خدا دوست دارد و در برابر شماتت و نگاه های مردم صبر داشته باش و تحت تاثیر ایشان معروف و منکر را جا به جا نکن!
به این آیات توجه کنید:
« َأَلَا إِنَّ أَوْلِیََاء اللّهِ لاَ خَوْفخَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلاَ هُمْ یَحزَْنُونَ * الَّذِینَ آمَنُواْ وَکَانُواْ یَتَّقُونَ * لَهُمُ الْبُشْرََى فِِي الْحیَاةِ الدُّنْیََا وَفِيِ الآخِرَةِ لاَ تَبدِْیلَ لِکَلِمَاتِ اللّهِ ذلَکَِ هوُهُوَ الْفَوْزُ الْعظَِیمُ * وَلاَ یَحْزنُکیَحْزُنکَ قَوْلُهُمْ إِنَّ الْعِزَّةَ لِلّهِ جَمِیعًاً هُوَ السَّمیِعُ الْعَلِیمالْعَلِیمُ » )یونس/62–65(
هیچ چیز نباید آرامش مومن را به هم بزند. کسی که با خداست و تمام کارهایش را برای خدا انجام می دهد غمی ندارد که مردم چه می گویند و چه می کنند! به خودش و اعمالش توجه دارد. کسی که می خواهد به سبک قرآن فرزند تربیت کند باید توجه داشته باشد که جنسش با جنس عموم مردم تفاوت خواهد کرد، چون جنس مردم با قرآن متفاوت است. پس باید به سلاح ایمان و تقوا آراسته باشد تا به صبر الهی رسیده و با هیچ چیز بالا و پایین نشود. راه خدا ایستادگی می طلبد. خدایا اهدنا الصراط المستقیم.
وَلََا تُصَعِّرتُصَعِّرْ خَدَّكَ لِلنَّاسِ وَلََا تمْشِ فِِي الْأَرْضِ مَرَحًًا إِنَّ اللهََّ لََا یُحِبحِبُّ کُلکُلَّ مُخْتَالٍ فخَوُرٍ) 18(
متکبرانه روی از مردم برمگردان، و در زمین با ناز و غرور راه مرو، همانا خدا هیچ خیال زده فخرفروش را دوست ندارد.
! معلوم می شود هرکه متکبر است توهم زده کسی است که در نتیجه آن خود را از دیگران بالاتر می داند .
این تکبر بزرگترین آفت بندگی است که باید درمان شود. جالب اینجاست که اولین خاصیت نماز از بین بردن غرور و کبر درونی است.
وَاقْصِدْ فِِي مَشْیکَِ وَاغْضضُوَاغْضُضْ مِِن صَوْتِکَ إِ ننَّ أَنکَرَ الْأصَْوَاتِ لَصَوْتُ الحَْمِیرالْحَمِیرِ) 19(
و در راه و روشت میانه رو باش، و از صدایت بکاه که بی تردید ناپسندترین صداها صدای خران است.
- میانه رو بودن در زندگی، اصل مهم دین داری است که باید با عمل والدین به فرزندان منتقل گردد. هر فضیلتی در بین دو رذیله قرار گرفته که هر لحظه ممکن است توسط آنها از بین برود و آن دو افراط و تفریط هستند که باعث حبط عمل می گردند. این مطلب بارها در قرآن کریم و روایات مورد تاکید قرار گرفته که عدم توجه به آن باعث سقوط در دره بی دینی و بی اخلاقی است.
- فراز آخر آیه یعنی هر که ادب نداشته باشد در پیشگاه خدا حیوانی بیش نیست! و نماز تعبیه شده برای ظهور ادب بنده در برابر معبود.
نکته آخر:
اگر تا به حال نمی دانستیم…
اگر تا به حال در سوره مبارک لقمان تدبر نکرده بودیم…
اگر تا به حال عمل نکرده بودیم…
حالا وقت شروع کردن است!
خودش فرموده: ادعونی استجب لکم…
خودش با همه مهربانی وصف ناپذیرش وعده داده: « مَنَ تَابتَابَ وَآمَنوَآمَنَ وعَمَلِوَعَمِلَ عمَلًًَا صَالِحًًا فأَُوْلَئِ ککَ یُبَدِّلُ اللَّهاللَّهُ سَیِّئَاتِهِمْ حَسَنَاتحَسَنَاتٍ وَکَانَ اللَّهاللَّهُ غَفُورًًا رَّحِیمًًا » برگرد که او منتظر آمدن توست!
دستورات عملیاتی: )مشق شب فرزندپروری به سبک قرآن(
- هر روز دعای فرج
- هر روز 1001 مرتبه استغفار برای پیشرفت حداکثری )حداقل 70 بار برای جلوگیری از پسرفت(
- هر روز دعای توسل
- هر شب بعد از نماز مغرب 110 مرتبه ذکر «یاغیاث المستغیثین»
- هر شب دست روی سر بچه و چهل مرتبه سوره مبارک تغابن
- هر روز آیت الکرسی و چهارقل
- هر ماه نذر پنج تن علیهم السلام
تمامی این دستورات به نیابت از فرزندان و به نیت ظهور انجام پذیرد.
مشق شب ویژه: دستور نماز شکر
دو رکعت نماز شکر و بعد از نماز 526 مرتبه ذکر «یاشکور»
به امید رسیدن به افق بندگي در سوره مبارك لقمان و آماده شدن برای ظهور مولا صلوات اللهم عجل لولیک الفرج و العافیه و النصر و اجعلنا من خیر اعوانه و انصاره و المستشهدین بین یدیه موسسه تدبر در کلام وحی قم اردیبهشت ماه 98
[1] کنزالعمّّال، حدیث 45409
منتخب میزان الحکمه، همان ص 553 و نهج البلاغه، ترجمه دشتی ص 724 حکمت 399. | |
صحیفه سجّّادیه، فیض الاسلام، ص 170. |
2
3
[2] توجه به این نکته ضروری است که حکمت جزء علوم الهی بوده و اکتسابی نیست، یعنی در سایه ایمان و طلب انسانها از جانب خداوند به ایشان افاضه می شود.
[3] ترجمه المیزان، ج16، ص321
[4] أَوَلَمْ یَرَوْْا أَنََّّا خَلَقْنََا لَهُمْ مِمََّّا عَمِلَتْ أَیْدِینََا أَنْعَاًمًا فَهُمْ لَهََا مَالِکُونَ) 71( وَذَلَّلْنَاَهَا لَهُمْ فَمِنْهََا رَکُوبُهُمْ وَمِنَْهَا یَأْکُلُونَ )72( وَلَهُمْ فِیهََا مَنَافِعُ وَمَشَارِبُ أَفَلََا یَشْکُرُونَ )73( وَاتَّخَذُُوا مِِن دُونِ اللَّهِ آلِهَةً لَعَلَّهُمْ یُنصَرُونَ )74(
[5] ترجمه المیزان، ج16، ص322
[6] ترجمه المیزان، ج16، ص326
دیدگاهتان را بنویسید